خیلی سخته عاشق کسی بشی اما اون حتی ندونه دردتو
ازچشات نخونه غصه غمو علت لرزش دست سردتو
خیلی سخته زندگیت فنا بشه واسه دیدنه یه لبخند رو لباش
واسه گفتن از امید و آرزو تو سیاهیه غم انگیز شباش
من نیومدم بگم عاشقتم چون از این حرف ها پره گو همه
اشتباهه که می گن گریه مرد روی زخمای تنش یه مرحمه
من نیومدم بگم تو هم بیا مث قصه ها بریم از این دیار
یا که خیلی مهربون یه مدتی واسه من ادای عشقو در بیار
تو می خوای برنده باشی می دونم یه همه می گم ببازن جلو پات
هر چی اسپنده به آتیش می کشم تا که چشمت نزنن بشن فدات
تو میخوای ÷رنده باشی می دونم یه نفس هوای خوشبختی می خوای
خودم آسمون هقتمت می شم تو فقط بگو بگو با هام میای
سلاااااااااااااااااااااامم.....دیووووووووونه هنرستان چیه؟؟؟؟البته نگو که تو هم>>>>خوشم میاد تفاهمو منم با مشاورمون صحبت کردم واسه خلبانی ریاضی...هنرستان...گیج بودم بدتر شدم اما ؟آخرش میدونم تجربیه شهرزاد مسئله ی تهران داره دیوونم میکنه...چرا اینقد با عجله دادیش به وحیده؟نکنه میخوای این روزا .....!!!وای اصلا نمیتونم باور کنم....گفتی میخوای یه کاری کنی..
نکنه همون کاری که بهش فکر میکنم همونی که به خستگی مربوط..نمیدونم نمیخواستم بهت بگم اما شرایط بدتر از زمان منو خودت شوده چند بار سعی کردم اما نشد نمیخواستم بدونی اما واسه اینکه فکر دیگه ای به سرت نزنه میگم یه جورایی مثل راحت شدن از همه چی از زندگی... بیخیال دوستام میگن هر چی تیغ تو خونس بیار ..........باید ریسک کنم تو اون دفتر مینویسم اما باید زود بهت بدم شهرزاد تل وحیدرو تو ایمیل بنویس مواظب خودت باش .....دارم
سلام.خوبی؟
عزیزم من مژگان هستماااا!!!!
شناختی؟:)
وبلاگت خیلی خوشگله!
من دیگه میرم.*:
اون نظر پایینی مینم.
بای بای.